بازخوانی جنگ احد
قصد دارم دخالتی در نقل تاریخ نکنم.
من فقط نقل می کنم.
برداشت و عبرت گیری و تطبیق این جنگ با ماجرای انتخابات امسال با شما.
بت پرستان در جنگ بدر، دستخوش ضربات شديدی از جانب مسلمانان شده، و بسياري از سرانشان كشته شده بودند. آنها تصميم گرفتند با نيروي مجهّزي براي انتقام و سركوبي مسلمانان به سوي مدينه حركت كنند.
با پنج هزار نفر به اضافة زنان و غلامان و ساز و برگ نظامي و استمداد از قبايل مختلف حركت نمودند در حالي كه شعار ميدادند: انتقام! انتقام.
اين لشكر مجهّز روز پنجشنبه 5 شوّال سال سوم هجرت در دامنة كوه اُحُد (يك فرسخي مدينه) مستقر شد.
پيامبر
ـ صلّي الله عليه و آله ـ روز جمعه را در مدينه ماند و نماز جمعه را خواند
و در خطبههاي نماز، مردم را به دفاع و جهاد، دعوت كرد و سپس با سپاهي كه
افراد آن حدود هزار نفر بودند، از مدينه به سوي اُحُد حركت كردند. در بين
راه «عبدالله بن ابي سلول» منافق كه معتقد به ماندن در مدينه بود با
طرفداران خود كه حدود سيصد نفر از سپاه را تشكيل ميدادند به مدينه
بازگشتند، و در نتيجه پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ با سپاه 700 نفري به
سرزمين اُحُد وارد شد، و در نقطهاي در كنار كوه مستقر گرديد، در آن جا در
پشت سر، دهانة شكاف كوهي را ديد، «عبدالله بن جُبير» را با پنجاه
تيرانداز، نگهبان آن دهانه كرد، و به آنها تأكيد كرد كه تا پايان جنگ در آن
جا بمانند و حركت نكنند.
در روز هفتم، پس از نماز صبح، چند نفر از
دلاوران دشمن پياپي به ميدان تاختند و طلب مبارزه كردند، اميرمؤمنان علي ـ
عليه السلام ـ به ميدان آنها رفت و آنها را به هلاكت رسانيد، در اين هنگام
جنگ دسته جمعي آغاز گرديد، پيامبر و علي و حمزه در پيشاپيش سپاه اسلام با
دشمن ميجنگيدند، ولي عواملي موجب شكست مسلمانان شد، افراد برجستهاي
مانند: حضرت حمزه ـ عليه السلام ـ عموي پيامبر، مُصعب بن عُمير، عبدالله بن
جحش، حنظله و... به شهادت رسيدند.
شايعة قتل پيامبر، و پيام خدا :
در
درگيري شديد نبرد اُحُد يكي از جنگجويان كافر به نام «عمرو بن قميه» سنگي
به سوي پيامبر افكند، كه موجب مجروح شدن پيشاني و شكستن بيني و دندان، و
شكافته شدن لب پايين آن حضرت شد، به طوري كه خون چهرة نازنين حضرت را
پوشانيد، او خواست آن حضرت را بكشد، يكي از سرداران جوان و رشيد اسلام به
نام مُصعب بن عُمير كه شباهت زيادي به پيامبر داشت، خود را سپر آن حضرت
قرار داد و با حملههاي كوبندهاش از پيشروي دشمن جلوگيري كرد و در اين
ميان به شهادت رسيد. دشمن خيال كرد كه پيامبر را كشته است، از اين رو با
صداي بلند همين خبر را اعلام كرد و موجب شايعه شد.
اين شايعه باعث
تضعيف روحية مسلمانان گرديد، و در مدينه پيچيد و زن و مرد را نگران و گريان
نمود، حتي عدهاي از مسلمانان آن چنان خود را باختند كه از ميدان گريختند،
در اين هنگام آية 144 آل عمران نازل شد كه: «اگر فرضاً محمد ـ صلّي الله
عليه و آله ـ كشته شد، خداي محمد ـ صلّي الله عليه و آله ـ هست، شما شخص و
پيوند جسماني را محور قرار ندهيد، بلكه شخصيت و پيوند مكتبي را محور خود
سازيد.» در اين آيه چنين ميخوانيم:
«وَ ما مُحَمَّدٌ إِلاَّ رَسُولٌ
قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ
انْقَلَبْتُمْ عَلى أَعْقابِكُمْ وَ مَنْ ينْقَلِبْ عَلى عَقِبَيهِ فَلَنْ
يضُرَّ اللَّهَ شَيئاً وَ سَيجْزِي اللَّهُ الشَّاكِرِينَ؛ محمد ـ صلّي
الله عليه و آله ـ فقط فرستادة خدا است، و پيش از او فرستادگان ديگري نيز
بودند، اگر او بميرد يا كشته شود، شما به عقب بر ميگرديد؟ (اسلام را رها
كرده و به دوران جاهليت و كفر بازگشت ميكنيد؟) و هر كس به عقب برگردد،
هرگز به خدا ضرري نميزند، خداوند به زودي شاكران مقاوم را پاداش خواهد
داد.»
چهار عامل مهم شكست:
با دقت فراون این عوامل را بخونید که به نظرم؛ علت شکست داخلی امت حزب الله در انتخابات غیراز این ها نبود.
در ميان عوامل، چهار عامل زير، از عوامل مهم شكست بود كه حزب اللهی ها همواره بايد به آن توجه كنند:
1.
عبدالله بن ابي سلول منافق، در حسّاسترين شرايط، با حدود يك سوم لشكر
اسلام از سپاه اسلام كنار گرفت و به مدينه برگشت، اين خود يك نوع تفرّق و
اختلاف بود كه ميتوانست نقش و اثر مهمّي در ضربه زدن به فشردگي و اتحاد كه
در جنگ بسيار ضروري است داشته باشد. بنابراين نبايد مسلمانان به افراد
منافق و دو رو تكيه كنند، چنين افرادي ياران ظاهري نيمه راه هستند، و تا آن
جا با اسلامند كه با هدفشان بسازد و گرنه از پشت، خنجر ميزنند.
2.
عدم رعايت انضباط نظامي، و هرج و مرج در كارها، يكي از عوامل شكست است،
چنان كه اكثر نگهبانان دهانة شكاف كوه كه نقطه حسّاسي بود، به طمع غنائم و
مال دنيا آن جا را رها كردند، و در نتيجه آن شد كه نميبايست بشود.
بنابراين نبايد هيچ گاه در جنگ، انضباط و روحية عالي معنوي و اخلاص و جنگ
براي خدا را فراموش كرد.
3. شايعه سازي در جنگ نقش مهم دارد. شايعة قتل
حضرت محمد ـ صلّي الله عليه و آله ـ اثر عجيبي در فرار و وحشت مسلمانان
داشت. مسلمانان بايد به شايعهها توجه نكنند، تا ناخودآگاه روحية خود را
نبازند.
4. استقامت نكردن مسلمانان نيز عامل ديگر شكست بود، اگر آنها
با ايمان قوي، هم چون علي ـ عليه السلام ـ و مقداد و ابودُجانه ايستادگي
ميكردند، آن طور شكست نميخوردند. آيا ميدانيد استقامت و جان نثاري اين
چند نفر بخصوص علي ـ عليه السلام ـ چقدر كارساز بود؟ خود قضاوت كنيد.(1)
...........................................................................
1:بابرداشت از کتب تاریخی شیعه