بسم الله.
شهید ابراهیم امیر عباسی

در این داستان، راوی همسر شهید است:

نگاهم کرد. گفت:هاجر!
گفتم: بله.
به دور و برش اشاره کرد.گفت:بین این وسایل خونه و بین چیزایی که مال خودته،به کدوم شون بیشتر از همه علاقه داری؟
کمی فکر کردم.چشمم افتاد به حلقه ازدواجم.حلقه را نشانش دادم.
گفتم:این چون یادگار توئه،خیلی به اش علاقه دارم.
آیه شریفه*لن تنالوا البر حتی تنفقوا مما تحبون* را برایم خواند و گفت:
کلید رسیدن به مرضات الهی،اینه که آدم از اون چیزایی که خیلی دوست داره در راه خدا بگذره؛حالا تو هم این انگشتر رو در راه خدا بده.
همین چند جمله آن قدر به دلم نشست که همان روز انگشترم را دادم  برای کمک به جبهه.
...............................................
بیایید در این روز اول ماه رمضانی،اهل قربانی شویم.
عزیزترین چیزهای خود را قربان خدا کنیم.
اگر وقتمان از عزیزانمان است،کمی برایش وقت بگذاریم.
اگر گناه عزیز است،همین الان سرش را جدا کنیم.
و اگر اموال به جانمان چسبیده اند،از دل ؛جدایشان کنیم و راحت و سبک شویم.
آری اول رمضان؛ فرصت خوبی برای قربانی کردن است.
و خدایا قبول کن این قربانی را از ما....