عبید خدا(3)

(اخرین پست از خاطرات شهید علی خالو)

ترکش،پشت سر و یکی از دستهای او را له کرده بود،اما صورتش تقریبا سالم مانده بود...

ادامه نوشته

عبیدخدا(2)

(ادامه خاطرات شهید علی خالو)

کلی خندیدم و تازه فهمیدیم که ماجرای ناخن گرفتن و شستن دست چی بوده..

ادامه نوشته

عبید خدا(1)

(سلسله خاطرات شگفت وتاثیرگذار از شهید علی خالو)

اولین شبی را که مسجد مثل روز روشن شد،هیچ وقت از خاطر نمی برم....


ادامه نوشته